مقایسه تست Contingent و تست Integrated در غربالگری سلامت جنین
ترکیب سن مادر با مارکرهای دیکر غربالگری جنین اولین بار در سال 1988 توسط پروفسور والد مطرح گردید این در صورتی بود که قبل از آن برخی دانشمندان غربالگری را فقط بر اساس سن مادران انجام می دادند و مادران بالای ٣۵ سال را برای آمنیوسنتز ارسال میکردند. پروفسور والد الگوریتم جدیدی را ابداع کردند که بر اساس آن امکان تعیین ریسک ابتلا جنین بر اساس تلفیقی از تمام مارکرهای غربالگری در کنار سن مادر، را امکان پذیر می ساخت. البته هنوز برخی از نرم افزارهایی که از روشها و الگوریتم به روز برخوردار نیستند گراف جداگانه ایی بر اساس سن مادر به تنهایی ارائه می دهند، و چون قادر به تلفیق الگوریتم خریداری شده از کمپانی های صاحب الگوریتم تعیین ریسک بر اساس مارکرهای بیوشیمیایی و سونوگرافی نیستند، کماکان گراف جداگانه برای سن مادر به همراه گرافی برای مارکرهای غربالگری رسم می کنند.
در حالت استاندارد وقتی نتایج غربالگری جنین مادری در سه ماهه اول بر اساس Cut off تعیین شده مثبت باشد وی به انجام تستهای دقیقتر مانند آمنیوسنتز و یا CVS توصیه می شود. ولی اگر تستهای سه ماهه اول منفی باشد مادر برای انجام سه ماهه دوم باید معرفی گردد. تفسیر تستهای سه ماهه دوم بدون در نظر گرفتن نتایج سه ماهه اول باعث افزایش خطا خواهد شد. نتایج با دقت بیشتر زمانی حاصل می شود که تست به صورت اینتگرتد انجام شود.
تست اینتگرتد، تلفیقی از تستهای سه ماهه اول و دوم بوده در سال ١٩٩٩ توسط پروفسور والد مطرح گردید و حق امتیاز (patent) اینتگریتد متعلق به پروفسور والد است و کمپانی هایی که در نرم افزار فود از اینتگرتد استفاده کرده اند از پروفسور والد خریداری کرده اند. در این تست مارکرهای سه ماهه اول و به دنبال آن سه ماهه دوم اندازه گیری شده و نتایج حاصل از دو تست به صورت تست واحدی گزارش می شود که حاصل از تلفیق آنهاست.
روش دیگر که توسط Cuckle در سال ٢٠٠١ معرفی گردید تست Contingent است، که از دو Cut off استفاده کرده و نتیجه غربالگری را به صورت سه حالت خطر بالا، که در آن مادران برای تستهای تشخیصی دقیقتر توصیه می شوند، خطر متوسط که در آن مادران برای سه ماهه دوم توصیه می شوند و خطر پایین که نیازی برای انجام سه ماهه دوم از نظر پروفسور Cuckle ندارند. ایراد بزرگی که برای این طرح مطرح بود امکان منفی کاذب برای مادرانی که از نظر تست سه ماهه اول کم خطر گزارش می شدند وجود داشت در حالی که این منفی کاذب با تست اینتگرتد می تواند به مقدار زیادی کاهش یابد.
هر دو تست اینتگرتد و Contingent نوعی تست Sequential بوده و تست منفرد محسوب نمی شوند. در هر دو این تستها می توان Cut off های متعددی تعریف کرد. در تست اینتگرتد هر سه پارامتر(DR ،FPR و سطح Cut off) کارایی تست را مشخص می کنند. ولی در تستContingent فقط یک پارامتر Cut off تعیین کننده کارایی آن است. تمام زنانی که توصیه به تست اینتگرتد می شوند کمترین FPR با بیشترین DR ممکن در نظر گرفته می شود. این روش میزان کارایی غربالگری را به شدت افزایش می دهد زیرا از تمام اطلاعات ممکن غربالگری استفاده می کند. علاوه بر آن بر اساس تحقیقات Moriss بیش از 26 از بارداریهای مبتلا به سندروم داون در بین هفته های ١٢ تا 16 قابل تشخیص نیستند و در صورتی که غربالگری فقط بر اساس مارکرهای سه ماهه اول باشد دچار خطا خواهند بود. در تست Contingent تشخیص زود هنگام در سه ماهه اول و ارجاع برای تستهای تکمیلی، به دلیل امکان استفاده از CVS و عدم تمایل مادران برای رسیدن به زمان تست آمنیوسنتز، خطر سقط را افزایش می دهد.
کما این که دقت تشخیص CVS از آمنیوسنتز کمتر است. زنانی که در تست Contingent با خطر بالا معرفی می شوند دچار استرس زیادی هستند در صورتی که به احتمال بسیار زیاد مثبت واقعی نیستند.
تست اینتگرتد مشکلات این چنینی را ندارد زیرا تنها یک ریسک گزارش می شود. علاوه بر افزایش استرس مادران، تست Contingent هزینه اضافی را بر خانواده ها تحمیل می کند. در این تست که ریسک بر اساس مارکرهای سه ماهه اول تعیین می شود مارکر AFP به عنوان یک پارامتر مهم اندازه گیری نمی شود و درصد خطا افزایش می یابد.
نتایج حاصل از تست Contingent توسط دانشمندانی مانند پروفسور Wald، پروفسور Wright در سال 2004، پروفسور Benn در سال 2005 و پروفسور Palomaki در سال 2005 کاملا نقض شده و یک روش منسوخ محسوب می شوند.
منبع: صنعت آزمایشگاه